٢٥ بهمن 1389 : ولنتاین دخملی و باباییش مبارک باشه . هر دوشون عشقای ناز من هستن . امسال نتونستم چیزی برای بابایی بخرم البته بابایی درک میکنه چون هوا سرده و نمیشه ببرمش بیرون . ایشالا بعداً با آرشیدای نازم جبران می کنیم. حالا از آرشیدا ، آرشیدای نازم دخمل نازم خیلی دوست دارم . روز به روز خوشگلتر و نازتر میشی . چند روز با اواو کردن ها با من صحبت می کنی وقتی که تکرار میکنم یا جان می گم تو بیشتر تکرار می کنی . ، دل مامانی غش می کنه وقتی تو اینجوری باهاش حرف می زنی . ایشالا که همیشه سالم و ناز باشی . آرشیدا گلی ، من و بابایی خیلی دوستت داریم . ...