آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

بانوی درخشان آریایی

زردی

1390/2/25 11:31
نویسنده : مامانی
312 بازدید
اشتراک گذاری

ناراحتناراحتناراحت

 مامان جونی صبح روز ٥ شنبه ٢٩ مهر بود که حس کردم تو چشات زرده  عصر بود که بردیمت دکتر که گفت هرچه زودتر ببریمت آزمایشگاه ، چون عصر ٥ شنبه بود فقط بیمارستان قائم آزمایش میگرفت و قرار شد جوابو ساعت ١٠ شب بده و چون دکتر نبود همون موقع دستگاه آوردیم خونه . شما رفتی زیر نور تا ٣ روز . خیلی سخت بود هوا خیلی سرد بود هوای اتاق سرد بود شما هم میبایست لخت زیر نور باشی و چشات بسته باشه . خیلی اذیت شدی دخملی نازم ، آخه همون موقعها اصلاً شیر نمیخوردی و مجبور بودیم یکم شیر بدوشیم توی شیشه که بخوری یا با قاشق بهت بدیم.

همه اون روزا گریه کردم  و غصه خوردم نازناز مامان آخه خیلی کوچولو بودی .بعد از ٤ روز بردیمت دکتر که گفت  بهتری دیگه نیازی به نور نداری . خداروشکر.

مامان جون هم این روزا پیشمون بود . اونم خیلی ناراحت بود . گریه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)