بند گلستان
٠٣/٠٣/٩١: چهارشنبه ، دیروز عصر با بابا محسن رفتیم بند گلستان.البته بعد از ٢ هفته اصرار به بابا و اینکه بارون نباره چون تقریباً ٢ هفته ای میشه که هر روز عصر بارون می باره و یه بهار باحال داریم (هوا شده مثل شمال،همش ابری و رطوبت)
خیلی بهت خوش گذشت آخه چند تا وسایل بازی گذاشته بودن و تو هرچی که میدی می گفتی تا تا (یعنی تاب تاب ) .اولین بار بود که سوار ماشین تو شهربازی شدی و تو استخر توپ رفتی و بین اون همه توپ فقط یک توپو به دستت گرفته بودی و همش می گفتی توووووووووووووپ . خیلی بامزه شده بودی .
حالا عکسای دخملم و بابائیش ،بند گلستان
در حال فکر کردن به اینکه چه جوری سوار اون تاپ ها بشم. مامانی تا تا
مامانی عاشق اینطور شیر خوردنتم
دستام خسته شده مامانی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی