آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

بانوی درخشان آریایی

آرشیدا و روز مادر

1391/2/24 13:48
نویسنده : مامانی
826 بازدید
اشتراک گذاری

مامان جونم سلام.

دیدی بزرگ شدم خودم بهت کادو دادم البته بابا خرید ، داد به من که من بدم به شما .منم در نهایت احترام با خنده گرفتم جلوی شما و گفتم بی. (هرچیزی که آرشیدا میخواد بده میگه بی، خیلی هم بامزه میگه)

ای الهی مامان فدای تو بشه که انقدر نازی . ماه شده دخمل گلم . دیروز همش می گفت ماما و منو می بوسید منم که ذوق می کردم و قربون صدقش می رفتم.

مرسی مامانی که برام کادو گرفتین. همین که خودت هستی و باعث شدی منم مامان بشم برام یه دنیا ارزش داره.

خیلی وقت بود که نیومدم و به خاطر کار زیادی که داشتم نتونستم چیزی برات بنویسم الانم فقط چیزایی که یادم میاد و عکساشم دارم برات مینویسم.

آخرین خبر اینه که از هفته پیش روز دوشنبه 19 اردیبهشت 1390 رفتی مهد . مهد کودک نوازش . و الان 5 روز هست که میری ، همش گریه می کنی و لب به غذا نمیزنی . با باباجون وقتی ساعت 2 میاین دنبالم  چشما و دماغت از گریه زیاد قرمزه و تا منو میبینی میگی ماما ب ب و منم همونجا تو ماشین غذاتو بهت میدم . هر روز که میام اداره کلی دعا می کنم و صلوات میفرستم که دیگه عادت کنی . دلم همش پیشت هست و از اینکه میری مهد خیلی ناراحتم ولی خب چاره چیهههههههههه. مجبوریم.ایشالا که زودتر عادت کنی.

این روزا عاشق تاب بازی  و پارک رفتن هستی و من و بابا هم تا وقت کنیم می بریمت پارک نزدیک خونه و تو کلی خوش میگذورنی و همش میخونی تا تا عبا عبا (یعنی تاب تاب عباسی)

یکی از کارای دیگت که خیلی منو بابایی عاشقشیم و لذت می بریم ، رقصیدنت هست که میری جلوی کامپیوتر میگی نای نای  یا کنترل تی وی رو میدی که برات نای نای بزاریم . عاشق آهنگ ملودی و برنامه danc هستی و کلی می رقصی و دست میزنی .باباجون بیچاره هم وقتی با کامپیوتر کار می کنه باید در اتاقو بنده تا در باز بشه تو در هرکاری مشغول باشی به سرعت خودتو میرسونی به اونجا و ذوق می کنی و احساس برنده شدن داری.

کلی کارای قشنگ دیگه هم انجام میدی مامانی .یه عروسک داری که بهش میگی نی نی میگیری بغلت تو کالسکه سوارش می کنی و راه میبری بهش شیشه میدی و کلی دوسش داری

آرشیدا و مامانی در هتل ثامن روز معلم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان اميرسام خان
3 آبان 91 14:35
سلام
اميدوارم تا الان به مهد عادت كرده باشه ارشيدا خانم
فكرشو نكن مي دونم سخته حالا فكر كن من كه از ساعت 7 صبح تا 4 بعد ازظهر ميزارمش مهد چه حالي دارم ولي ميگذره و فقط ما داغون مي شيم موافقي؟
اميدوارم موفق باشي عزيزم
ببوس دخمل نازنازيتو

آره عزیزم موافقم . عادت کرده ولی خودم داغون شدم.